.:: نبض گل ::.

.:: نبض گل ::.

من به آغاز زمین نزدیکم...
.:: نبض گل ::.

.:: نبض گل ::.

من به آغاز زمین نزدیکم...

کاش غصه تموم میشد...کاش گریه نمیکردم



چشم من بیا منو یاری بکن

گونه هام خشکیده شد کاری بکن

غیر گریه مگه کاری میشه کرد؟

کاری از ما نمیاد زاری بکن

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد

تا قیامت دل من گریه میخواد

دل هیشکی مث من غم نداره

مث من غربتو ماتم نداره

حالا که گریه دوای دردمه

چرا چشمم اشکشو کم میاره؟


باز یه بغضی گلومو گرفته

باز همون حس درد جدایی

من امروز کجامو

تو امروز کجایی؟

حال تو بدتر از حال من نیست

پشت این گریه خالی شدن نیست

همه درد دنیا یه شب درد من نیست...


کجای این همیشه ابریم

که آسمان نشان نمیدهد

به گریه میرسم ولی سکوت

به گریه هم امان نمیدهد

کجای این شبم که میکشد

هوای گریه ام به ناکجا

از این خرابیم که میبرد

به خانه ای که نیست ای خدا


به دادم برس ای اشک...

دلم خیلی گرفته...

نپرس از دوری کی...؟

نپرس از چی گرفته...؟


قلبم کنار حست خوشه

این حس یه شب منو میکشه

بغض شبام از اینه

هر روز من همینه

اسمت ادامه ی من شده

مثل نفس کشیدن شده

این حس از تو گفتن

این بغض هر شب من...


اشکامو هدیه میکنم به جاده ی جداییمون

به التماس آخرم,دو واژه ی "نرو,بمون"

اشکامو هدیه میکنم به رفتنت بدون من

به تلخی این واقعه,حادثه ی جدا شدن

اشکامو هدیه میکنم به قاب عکس روبه روم

قطره به قطره میچکم تا بشکنه بغض تو گلوم

اشکامو هدیه میکنم,به این ترانه این صدا

به اینکه تو اول راه قصه رسید به انتها


هیچ هم,سکوت نشانه ی رضایت نیست

شاید کسی دارد خفه میشود...

پشت یک بغض...!!!!


تسبیحی بافته ام...

نه از سنگ

نه از چوب

نه از مروارید

بلور اشکهایم را به نخ کشیده ام تا برای شادمانی ات دعا کنم...






جینگولیا!من ااااومدم....

سلااااااااااااام....چه طوری؟خوبی؟چه خبرا؟خوش میگذره؟یادی از ما نمیکنی؟سرت کجا گرمه بلا؟راستشو بگو....خبریه؟تو بیخود میکنی خبری باشه...حالا بگذریم....

من خبرا دارم برات-هم خوب هم بد:

1-اسپانیا قهرمان شد...هورااااااا...به افتخارشون که گل کاشتن حسابی...(البته فک کنم بین جینگولیا به جز منو گیسو و البته آرش خان هیشکی فوتبال نگا نمیکنه...)

واااااای...نورا رو دیدین؟بچه ی تورس....ای جااااانم...یه دامن جینگولی پوشیده بود,انقد ناز بود که نگو...الهی...نمیدونم چرا تا بازی تموم شدو اسپانیا قهرمان شد یه مهدکودکی وسط زمین راه انداختن...از همه طرف بچه میزد بیرون

2-فرهااااااااااااد...خودتون که میدونید دیگه...اومدنش به اس اس کلااااا منتفی شد...

3-فاز دوم یارانه ها هم منتفی شد...(این خبر به دوستان عیالوار مربوط میشه...دیگه نگران گرون شدن گاز و برق...نباشید)

4-دیگهههههههه...اراک هوا خیییییییلی گرم بود...در حد پخت...

به قول دایی شهاب عزیز:آدما وقتی حرف واسه گفتن ندارن میرن سراغ آب و هوا,منم صرفا جهت اعلام وجود دارم چرت و پرت میگم...(همه ی افراد معروف یه نسبت فامیلی با من دارن...شهاب حسینی داییمه...)


دیگه حرفی ندارم...تا بعد.موفقتر از همیشه باشید



خدانگهدار برای یه مدت کوتاه...

سلام به همه ی جینگولیا و البته سایر بازدیدکنندگان بزرگوار....

بچه ها...این نقشه ی جغرافیاست...نه...اشتب گفتم...

بچه ها...!عازم یک سفرم...سفر به یک شهر در دوردست...*پشت دریاها*...پنهان در پس جنگلهای وسیع...یک سرزمین رویایی...

بابا کنجکاو نشو...شوخی کردم...دارم میرم جایی *در همین نزدیکی*...اراک...اولین سفر تابستانمه...ایشالا که بهم خوش بگذره و میگذره...جینگولیا دوستون دارم,خیلی زیاد مطمئنم که به چشماتونم خیلی میاد...دلم واستون یه ذره شده...


تا بعد...موفقتر از همیشه باشید

پنج وارونه...


پنج وارونه چه معنا دارد؟خواهر کوچکم از من پرسید...من به او خندیدم...

کمی آزرده و حیرت زده گفت:روی دیوار درختان دیدم.باز هم خندیدم...

گفت:دیروز خودم دیدم مهران,پسر همسایه,پنج وارونه به مینو میداد...

آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید...

بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم:بعدها وقتی غم,سقف کوتاه دلت را خم کرد,بی گمان میفهمی پنج وارونه چه معنا دارد...!!

خانوما دس...آقایون رقص...حالا برعکس...

خانوما دس دس...

نبینم که باز نشستی,منتظر چی هستی...

تو این جشن تولد,باید پاشی برقصی...

اوری بادی:هوتیلا باید برقصه...هوتیلا باید برقصه...

لیدیز اند جنتلمنز!پلیز بی کوآیت...خانوم ساکت باش...شما نه,بغلیتون...بله..همون خانوم که دکلته قرمز تنشه(با تشکر از پری عزیزم)...

خووووووب,امروز تولد هوتیلاست...در همین راستا یک متن تدارک دیدم که حضورتون عرض میکنم(اهووو...حال کردی ادبیاتو؟؟؟),لطفا به افتخار خودتون دس بزنید(البته اگه میدونید افتخارتون دقیقا کجاتونه!!چون دست بعدی رو باید محکمتر بزنید):

اهم(به قول شادمهر:با تو که حرف میزنم صدامو صاف میکنم)...به نام خدا هستم...ای وای اشتبا شد(به قول تهی:هیچ وقت نمیشه عشق ما شد,سفتیمو...خوب دیگه...بسه)...به نام خدا..پرگل هستم...این متنو از طرف خودم و تمام جینگولیا تقدیم میکنم به هوتی...:

ای هوتی!ای تپلو!ای آلبالو!ای شفتالو!...دیگه بسته...خودتو جمع کن...یه کم جدی باش...

ساحل جووونم!از خدای بزرگ مهربون میخوام که امروز پایه و اساس برآورده شدن تمام آرزوهاتو بنا کنه...امیدوارم(به خاطر دل مهدیسم:آرزووارم) هر چه قدر دوس داری عمر کنی,البته با عزت و افتخار...و امیدورارم که غلامرضا و کامیارم...دیگه ادامه نمیدم...تا همینجا بسته...!

در پایان جا داره تشکر کنم از,خانمها:مژمیژ و میژمژ(همون مژیای خودمون),مهدیس,گیسووو,محد,ملی,کیمی,پری و...(به قول *فرهادم*:عذر میخوام اگه کسی از قلم افتاد!)

خوب دیگه ه ه ه...من جمعتونو ترک میکنم...با بچه های بالا هماهنگ کردم(بالازاده نه ها...اون بالا...) بدون هیچ نگرانی تا صب به رقص و پایکوبیتون ادامه بدین...

تا بعد...موفقتر از همیشه باشید