.:: نبض گل ::.

.:: نبض گل ::.

من به آغاز زمین نزدیکم...
.:: نبض گل ::.

.:: نبض گل ::.

من به آغاز زمین نزدیکم...

برای دوستای عزیزم,مخصوصا مهی...

سلام سلام...همگی سلام...ای زندگی سلام...ای زندگی سلااااام...

جینگولیا یه خاطره دارم براتون از یکی از دوستای گل من و پری به اسم مهناز که بهش میگم مهی:

امروز بعدازظهر منو پری رفتیم خونه ی مهنازینا...اونجا کلی خندیدیم جاتون خالی...کلی سینگین شدیمو سم بازی کردیم(هرکس خواست معنیشو بدونه بهم بگه خصوصی خدمتش عرض میکنم!)

بعدش رفتیم بیرون...همونطور که مستحضرین امروز نیمه شعبان بودو همه الکی ریخته بودن بیرونو خیابونو شلوغ کرده بودن...والللللا...الکی...ما که کار داشتیم...به قول مهناز جووونم:مدیونی اگه فک کنی ما کار نداشتیمو رفتیم بیرون,اصن داریم...؟؟

خلااااصه...رفتیم از این شربت نارنجیا خوردیم که خیلی خوشمزست...رنگبندیای دیگه هم بود ولی مهی جونم فقط نارنجی دوس داره به خاطر همین ماهم نارنجی خوردیم...بعدش رفتیم پیتزا و قارچ سوخاری خوشمزه خوشمزه خوردیم(البته جاتون خیلی خالی)...

اینارو گفتم تا بگم چه قد خوبه که من یه سری دوستای خوب مث مهی و شماها دارم...دوست خوب داشتن یه نعمته که خدارو شکر من این نعمتو به وفور در اطرافم میبینم...مهناز جونم,جینگولیا و بقیه ی دوستای عزیزم:ممنون که هستید...


خداوندا!دوستانی دارم که شایسته ی محبتند

و یادشان مایه ی آرامش؛

آنان در میان خلق خدا,معدن خیرند

و دارنده ی پاکترین خصوصیات؛

پس ای خدای مهربان!

آنان را اکرام کن و بر صفات نیکشان بیفزای؛

از خطاها و گناهانشان درگذر و سلامتشان بدار...!



کاش غصه تموم میشد...کاش گریه نمیکردم



چشم من بیا منو یاری بکن

گونه هام خشکیده شد کاری بکن

غیر گریه مگه کاری میشه کرد؟

کاری از ما نمیاد زاری بکن

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد

تا قیامت دل من گریه میخواد

دل هیشکی مث من غم نداره

مث من غربتو ماتم نداره

حالا که گریه دوای دردمه

چرا چشمم اشکشو کم میاره؟


باز یه بغضی گلومو گرفته

باز همون حس درد جدایی

من امروز کجامو

تو امروز کجایی؟

حال تو بدتر از حال من نیست

پشت این گریه خالی شدن نیست

همه درد دنیا یه شب درد من نیست...


کجای این همیشه ابریم

که آسمان نشان نمیدهد

به گریه میرسم ولی سکوت

به گریه هم امان نمیدهد

کجای این شبم که میکشد

هوای گریه ام به ناکجا

از این خرابیم که میبرد

به خانه ای که نیست ای خدا


به دادم برس ای اشک...

دلم خیلی گرفته...

نپرس از دوری کی...؟

نپرس از چی گرفته...؟


قلبم کنار حست خوشه

این حس یه شب منو میکشه

بغض شبام از اینه

هر روز من همینه

اسمت ادامه ی من شده

مثل نفس کشیدن شده

این حس از تو گفتن

این بغض هر شب من...


اشکامو هدیه میکنم به جاده ی جداییمون

به التماس آخرم,دو واژه ی "نرو,بمون"

اشکامو هدیه میکنم به رفتنت بدون من

به تلخی این واقعه,حادثه ی جدا شدن

اشکامو هدیه میکنم به قاب عکس روبه روم

قطره به قطره میچکم تا بشکنه بغض تو گلوم

اشکامو هدیه میکنم,به این ترانه این صدا

به اینکه تو اول راه قصه رسید به انتها


هیچ هم,سکوت نشانه ی رضایت نیست

شاید کسی دارد خفه میشود...

پشت یک بغض...!!!!


تسبیحی بافته ام...

نه از سنگ

نه از چوب

نه از مروارید

بلور اشکهایم را به نخ کشیده ام تا برای شادمانی ات دعا کنم...






جینگولیا!من ااااومدم....

سلااااااااااااام....چه طوری؟خوبی؟چه خبرا؟خوش میگذره؟یادی از ما نمیکنی؟سرت کجا گرمه بلا؟راستشو بگو....خبریه؟تو بیخود میکنی خبری باشه...حالا بگذریم....

من خبرا دارم برات-هم خوب هم بد:

1-اسپانیا قهرمان شد...هورااااااا...به افتخارشون که گل کاشتن حسابی...(البته فک کنم بین جینگولیا به جز منو گیسو و البته آرش خان هیشکی فوتبال نگا نمیکنه...)

واااااای...نورا رو دیدین؟بچه ی تورس....ای جااااانم...یه دامن جینگولی پوشیده بود,انقد ناز بود که نگو...الهی...نمیدونم چرا تا بازی تموم شدو اسپانیا قهرمان شد یه مهدکودکی وسط زمین راه انداختن...از همه طرف بچه میزد بیرون

2-فرهااااااااااااد...خودتون که میدونید دیگه...اومدنش به اس اس کلااااا منتفی شد...

3-فاز دوم یارانه ها هم منتفی شد...(این خبر به دوستان عیالوار مربوط میشه...دیگه نگران گرون شدن گاز و برق...نباشید)

4-دیگهههههههه...اراک هوا خیییییییلی گرم بود...در حد پخت...

به قول دایی شهاب عزیز:آدما وقتی حرف واسه گفتن ندارن میرن سراغ آب و هوا,منم صرفا جهت اعلام وجود دارم چرت و پرت میگم...(همه ی افراد معروف یه نسبت فامیلی با من دارن...شهاب حسینی داییمه...)


دیگه حرفی ندارم...تا بعد.موفقتر از همیشه باشید



خدانگهدار برای یه مدت کوتاه...

سلام به همه ی جینگولیا و البته سایر بازدیدکنندگان بزرگوار....

بچه ها...این نقشه ی جغرافیاست...نه...اشتب گفتم...

بچه ها...!عازم یک سفرم...سفر به یک شهر در دوردست...*پشت دریاها*...پنهان در پس جنگلهای وسیع...یک سرزمین رویایی...

بابا کنجکاو نشو...شوخی کردم...دارم میرم جایی *در همین نزدیکی*...اراک...اولین سفر تابستانمه...ایشالا که بهم خوش بگذره و میگذره...جینگولیا دوستون دارم,خیلی زیاد مطمئنم که به چشماتونم خیلی میاد...دلم واستون یه ذره شده...


تا بعد...موفقتر از همیشه باشید

پنج وارونه...


پنج وارونه چه معنا دارد؟خواهر کوچکم از من پرسید...من به او خندیدم...

کمی آزرده و حیرت زده گفت:روی دیوار درختان دیدم.باز هم خندیدم...

گفت:دیروز خودم دیدم مهران,پسر همسایه,پنج وارونه به مینو میداد...

آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید...

بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم:بعدها وقتی غم,سقف کوتاه دلت را خم کرد,بی گمان میفهمی پنج وارونه چه معنا دارد...!!