-
ارزش زمان...
17 - شهریورماه - 1391 02:09
سلام بچه ها...خوبم,خوبین؟بدون معطلی بریم سراغ پست جدید... چه کسانی ارزش زمان را می دانند؟ 1.ارزش یک سال را,کسانی می دانند که به دلیل مردودی ناچارند یک سال دیگر در همان کلاس بمانند. 2.ارزش یک ماه را,مادرانی می دانند که فرزند آن ها به جای نه ماه,هشت ماهه به دنیا آمده است و مدت ها گرفتاری این یک ماه زود به دنیا آمدن...
-
من آمده ام...
14 - شهریورماه - 1391 14:25
واااااااااااااااای...سلام من به همه ی شما یاران قدیمی... خوبین جینگولیا و غیر جینگولیا؟؟؟؟ دلم یه عااااااااااااالمه واسه همتون تنگ شده بود... امان از دست این تکنولوژی...معتادمون کرده والا...کاریم از دستمون بر نمیاد... این چند وقت از بی اینترنتی تا مغز استخونم درد میکرد...اصلا خمار بودم... حالا دیگه من آمده ام,عشق...
-
حسرت...
27 - مردادماه - 1391 05:25
گناهش گردن خودت... روزه بودم وقتی که... " حسرت داشتنت " رو خوردم... تا بعد,موفقتر از همیشه باشید...
-
گلی هوش سنج(1)...
26 - مردادماه - 1391 00:58
سلام بچه ها جونم...خوبین تربچه ها؟؟؟ یاد خاله شادونه افتادم,خیییلی باحال بود,مثلا یه بچه ی فسقلی زنگ میزد بعد خاله شادونه ازش میپرسید:تو تربچه ی خاله ای یا کولوچه ی خاله؟بعد اون مینگوله خنگ میگفت:من آلوچتم... ینی استعداد بچه هامون در این حده... حالا بگذریم... گفته بودم که دیگه آپ نمیکنم ولی هر چی فک کردم دیدم...
-
اه اه...خسته شدم دیگه...
23 - مردادماه - 1391 18:00
خاک بر سر هر چی تکنولوژیه...مخصوصا این بلاگ اسکای خاک بر سریو و کامپیوتر داغونم... این بلاگ اسکای که واقعا ر...ده...تا چن وقت پیش که حتی نمیتونستم فرمت متنو عوض کنم دیگه نمیدونم چی شد این یکی درس شد خداروشکر...ولی نه عکس میشه گذاشت,نه لینک,نه متن رنگی,نه کوفت,نه درد,نه مرض,اصن زهرمار بگیره ایشالا... کامپیوترمم که...
-
وااااااای...پست مخصوص ماه عسلیا....
19 - مردادماه - 1391 00:20
واااااااای خدای من...سلام سلام...احوالپرسیو بذار واسه بعد.... یه آهنگ بیسیار بیسیار زیبا از مهدی عزیز(یراحی) که دکلمشو احسان عزیز(علیخانی) خونده اومده بیرون...البته شعرشو به طور کامل احسان سروده...ماشاالله از هر دستش یه هنر میریزه... ای کاش امسال خودش تو ماه عسل بود...بچه ناراحت بوده واسه تخلیه ی احساسات شعر سروده......
-
شب قدر است,اگر قدر بدانیم...!!!
18 - مردادماه - 1391 03:08
در شب ضربت... تو نیز به دلت ضربه ای بزن... و عقلت را بیدار کن... اگر قطره اشکی ریختی... نترس... خدایت آسمانش را برای تو به گریه درمی آورد... همان خدایی که در این نزدیکیست... اگر دلت لرزید برای لرزه های دل همه دعا کن...!!! (سی هزارتا رو یادتون نره...ماه عسلیا بهتر میدونن چی میگم...) تا بعد,موفقتر از همیشه باشید......
-
دوباره هورا شدیم...مرسی امید جان!
17 - مردادماه - 1391 00:17
سلام سلام...صدتا سلام...هزار و سیصد تا سلام... دوباره تبریک...امید نوروزی عزیزم دوباره مارو رو سفید کرد تو دنیا...دمش جیز...به افتخارش...هورااا هوراااا... امیدوارم بقیه رشته ها هم یه خرده غیرت به خرج بدن تا مثل کشتی اینجوری افتخار آفرینی کنن...ماشاالله به غیرتشون واقعاااااا... به قول تلویزیون که میگه: ملی پوشان پیروز...
-
هوراااا هورااا...
15 - مردادماه - 1391 23:33
سلام آقای فردوسی پور,خدمت شما و همه ی بینندگان عزیز...!!!!! ای جانم...جمله ی بالا از فرموده های فرهاد عزیزمه که تو برنامه نود گفت...منم خواستم سلامی کرده باشم گفتم بذار مث فرهاد بگم... به هر جهت ,امیدوارم که حالتون خوب باشه.... ای وای من...اصن یادم رفت... میخواستم بگم هورررراااااااا...ما هورااااااا شدیم...!!!! حمید...
-
!!...Thanks dear mahdis
13 - مردادماه - 1391 23:50
بچه ها سلام...حالتون چطوره؟؟؟امیدوارم روزهاتون پرتقالی باشه... راستش من یه تشکر ویژه به مهدیسی جونم بدهکارم...به خاطر اینکه کد آهنگ "ماه من" که خیلی دوسش دارمو دوسش داره(مهدیسو میگم) رو ساخت و داد به من که با هم دیگه بذاریم رو وبلاگامون...خواستم یه تشکر بکنم... مهدیسی جونم!مرسی عشقم...بوس بوس... *عشقم یه...
-
طنز:فک و فامیله ما داریم...؟؟؟
12 - مردادماه - 1391 02:54
سلام به همه ی دوستان عزیز...امیدوارم همگی خوب و خوش و سلامت باشین...از اونجایی که خندیدن حق مسلم ماست گفتم همین جوری یه طنز بذارم...البته خواستم از حال و هوای اموات خدابیامرزم بیایم بیرون و به بالا رفتن قند خونتونم کمک میکنه که با انرژی بقیه ی ماه رمضونو روزه بگیرید...البته اگه واسه خندیدن هم انرژی داشته باشی خیلی...
-
به یاد استاد سخن,حسین پناهی...
8 - مردادماه - 1391 00:17
سلام به همه ی دوستای گلم...طاعات همه ی اونایی که نماز میخونن و روزه میگیرن قبول... و امیدوارم اونایی هم که نه نماز میخونن و نه روزه میگیرن,به اون "حال خوبِ معروف" برسن...!!! همون طور که توی وبلاگ مهدیسی گفتم,قرار بود چند وقت پیش یه سری از جمله های زیبای حسین پناهی خدابیامرز رو بذارم ولی زمان مناسبش...
-
راننده ی تاکسی...
4 - مردادماه - 1391 01:00
"درد دل" واژه ی سنگینیه...اون قد سنگین که گاهی وقتا دلتو از جا میکنه...به ترکیب سه هجاییش نگاه نکن... نمیدونم چرا...ولی خیلی وقتا دوستام یا نزدیکام وقتی میخوان درد دل کنن با من حرف میزنن...خودمم هنوز دلیلشو نمیدونم... از این بابت ناراحت که نیستم هیچ,تازه خیلی هم خوشحالم...از اینکه حتی امروز یه "راننده ی...
-
نیستی...حالم خرابه...
2 - مردادماه - 1391 02:06
بچه ها سلام...خوبین؟من که خوب نیستم... چه قدر بده امیدوار باشی که همه چی درست میشه...همه کارا هم درست پیش بره ولی...ولی تو لحظه ی آخر امیدتو از دست بدی... حال امروز منم همین بود...فرهاد قرار بود برگرده...تا دیروز امیدوار بودم ولی یهو همه ی امیدمو از دست دادم...فرهاد دیگه نمیاد...رفت... فرهاد! خواستم بهت چیزی نگم,تا با...
-
ندای نزدیکی...
31 - تیرماه - 1391 01:21
همه تن چشم شده ام و نگاهم را به آسمانت دوخته ام تا ندای نزدیکی ات را با چشمانم لمس کنم... هلال ماه در آسمان پیداست... صدایت را شنیدم... اولین بار نیست...تو همیشه صدایم کردی,اما کجاست آن گوش شنوا...؟؟؟ انگار گوش هایم عادت کرده اند به اینکه یکیشان "در" باشد و دیگری "دروازه"...!!! اما این بار فرق...
-
شمارش معکوس تموم شد...این خود همون خاطرست!
27 - تیرماه - 1391 02:38
سلام به همه ی دوستان...بچه ها...همون طور که قول داده بودم امروز ادامه ی اون ماجرا رو براتون میگم... روز 27 فروردین,یکشنبه,سال 1391: صب پاشدم برم مدرسه,قبل از اینکه برم اون اس ام اسَ رو فرستادم واسه بابی,متن اس این بود:«خیلی خوبه آدم رو حرفی که میزنه وایسه,مخصوصا وقتی میدونه یه نفر رو حرفش حساب باز کرده,اگر حرفی رو که...
-
شمارش معکوس تا یه خاطره...
26 - تیرماه - 1391 01:55
دوستان عزیزم سلام...امیدوارم حال و احوال همتون پرتقالی باشه... دوستای گلم!اگه توی قسمت "زنگ موسیقی" وبلاگ به "زنگ هفتم:تقدیم به فرهاااد" سر زده باشید میدونید که من بهتون قول دادم که یکی از به یادموندنی ترین خاطره هامو براتون بگم,البته اینم بگم که جینگولیا همه ماشاالله حفظن این خاطره رو,واسه دوستانی...
-
توجه مینمویی...؟؟؟
23 - تیرماه - 1391 02:14
خدایی یه لحظه به این چند نمونه از مکالمات رایج این روزها توجه بنمویییید: دختر خانومی به جمع دوستانش میرسه و برای شروع میگه:های کایدز(hi kids) ...ای باباااا...ساری(sorry)...همون سلام بچه های خودمون...از اون موقع که رفتم کلاس زبان دیگه نمیتونم به راحتی فارسی صححححححبت کنم...! یک آقای مغازه دار(از همون پسر خانومای...
-
بهترین لحظات زندگی از نگاه چارلی چاپلین...
18 - تیرماه - 1391 23:50
To fall in love عاشق شدن To laugh until it hurts your stomach آنقدر بخندی که دلت درد بگیره To find mails by the thousands when you return from a vacation. بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی هزار تا نامه داری To go for a vacation to some pretty place. برای مسافرت به یک جای خوشگل بری To listen to your favorite song in...
-
برای دوستای عزیزم,مخصوصا مهی...
15 - تیرماه - 1391 00:45
سلام سلام...همگی سلام...ای زندگی سلام...ای زندگی سلااااام... جینگولیا یه خاطره دارم براتون از یکی از دوستای گل من و پری به اسم مهناز که بهش میگم مهی: امروز بعدازظهر منو پری رفتیم خونه ی مهنازینا...اونجا کلی خندیدیم جاتون خالی...کلی سینگین شدیمو سم بازی کردیم(هرکس خواست معنیشو بدونه بهم بگه خصوصی خدمتش عرض میکنم!) بعدش...
-
کاش غصه تموم میشد...کاش گریه نمیکردم
14 - تیرماه - 1391 01:22
چشم من بیا منو یاری بکن گونه هام خشکیده شد کاری بکن غیر گریه مگه کاری میشه کرد؟ کاری از ما نمیاد زاری بکن اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد تا قیامت دل من گریه میخواد دل هیشکی مث من غم نداره مث من غربتو ماتم نداره حالا که گریه دوای دردمه چرا چشمم اشکشو کم میاره؟ باز یه بغضی گلومو گرفته باز همون حس درد جدایی من امروز...
-
جینگولیا!من ااااومدم....
13 - تیرماه - 1391 15:56
سلااااااااااااام....چه طوری؟خوبی؟چه خبرا؟خوش میگذره؟یادی از ما نمیکنی؟سرت کجا گرمه بلا؟ راستشو بگو....خبریه؟ تو بیخود میکنی خبری باشه... حالا بگذریم.... من خبرا دارم برات-هم خوب هم بد: 1-اسپانیا قهرمان شد...هورااااااا...به افتخارشون که گل کاشتن حسابی...(البته فک کنم بین جینگولیا به جز منو گیسو و البته آرش خان هیشکی...
-
خدانگهدار برای یه مدت کوتاه...
9 - تیرماه - 1391 02:54
سلام به همه ی جینگولیا و البته سایر بازدیدکنندگان بزرگوار.... بچه ها...این نقشه ی جغرافیاست...نه...اشتب گفتم... بچه ها...!عازم یک سفرم...سفر به یک شهر در دوردست...*پشت دریاها*...پنهان در پس جنگلهای وسیع...یک سرزمین رویایی... بابا کنجکاو نشو...شوخی کردم...دارم میرم جایی *در همین نزدیکی*...اراک...اولین سفر...
-
پنج وارونه...
7 - تیرماه - 1391 09:10
پنج وارونه چه معنا دارد؟خواهر کوچکم از من پرسید...من به او خندیدم... کمی آزرده و حیرت زده گفت:روی دیوار درختان دیدم.باز هم خندیدم... گفت:دیروز خودم دیدم مهران,پسر همسایه,پنج وارونه به مینو میداد... آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید... بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم:بعدها وقتی غم,سقف کوتاه دلت را خم کرد,بی گمان...
-
خانوما دس...آقایون رقص...حالا برعکس...
3 - تیرماه - 1391 23:17
خانوما دس دس... نبینم که باز نشستی,منتظر چی هستی... تو این جشن تولد,باید پاشی برقصی... اوری بادی:هوتیلا باید برقصه...هوتیلا باید برقصه... لیدیز اند جنتلمنز!پلیز بی کوآیت...خانوم ساکت باش...شما نه,بغلیتون...بله..همون خانوم که دکلته قرمز تنشه(با تشکر از پری عزیزم)... خووووووب,امروز تولد هوتیلاست...در همین راستا یک متن...
-
تولد زمینی ات مبارک...
1 - تیرماه - 1391 22:41
امروز سالگرد پیوستنت به زمین بود...روزی که هر سال بهانه ای بود برای دور هم جمع شدن و شادمانی... اما امسال این روز دیگر بهانه ای برای شادی نیست بلکه روزیست که با یادآوریش اشکهایمان سرازیر میشود؛نا خودآگاه...زیرا امسال تو دیگر در جمعمان نیستی... از امسال به بعد دیگر تعداد شمع های روی کیک تولدت زیاد نمیشود...نگران زیاد...
-
خدایااااا...شی شده...؟؟؟
30 - خردادماه - 1391 17:51
خدایاااا...خوابم یا بیدار...؟؟ از صب دارم با خودم کلنجار میرم تا باور کنم ولی نمیشه... تصورش واسم خیلی سخته... نمیفهمم چی شده که خدا اینجوری درهای رحمتش رو به روی ما گشوده...؟ یعنی حقیقت داره...؟ ینی میشه دیگه ما قیافه ی نحس خانوم ایکسو نبینیم...؟ ینی میشه دیگه بالا به هر بهانه ای نیاد تو کلاسو نگه عدالت فر بیرون...؟...
-
به تماشا سوگند و به آغاز کلام...
28 - خردادماه - 1391 23:51
سلام به همه ی دوستان.... من پرگلم که البته دوست جونام که خیلی گوگولی و جینگولین( ) گلی صدام میزنن... هدف از راه اندازی این وبلاگ چیزی جز شریک شدن شما دوستای گلم در خاطراتم نبود...خاطراتی که هم میتونه شیرین باشه هم گه گداری به تلخی بزنه...! هدف دیگه هم اینه که در کنار هم دیگه و توی این قاب کوچیک و فضای مجازی بتونیم...