.:: نبض گل ::.

من به آغاز زمین نزدیکم...

.:: نبض گل ::.

من به آغاز زمین نزدیکم...

شب یلدا...


بازی کردن با تاریخ عادتمان شده

همواره در تکاپو هستیم

تا روزی یا ساعتی یا دقیقه ای یا حتی ثانیه ای را

جاودان و ماندگار کنیم


شب یلدا هم گذشت

شبی طولانی که فرقش با بقیه ی شبها

ثانیه های اندکی بیش نیست

ولی همین چند ثانیه

خاطراتی را برای همه به جا می گذارد

که ارزش عمر یک آدمی ست

و به بودن او اعتبار می بخشد


بعضی از حرف ها از سر کلیشه شدن خریداری ندارد

شاید آنقدر آن ها را شنیده ایم

که گوشمان به واژه هایش عادت کرده

و دیگر احساسی را در ما بر نمی انگیزد


اما می خواهم این جمله ی تکراری را دوباره بخوانید

و به آن بیندیشید


"یلدا یعنی یادمان باشد

زندگی آنقدر کوتاه است,

که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را

باید جشن بگیریم..."

یلداتون (با این که گذشته) مبارک.

.

.

.

تا بعد,موفقتر از همیشه باشید.